دیوان اشعار

جمع اشعار به‌جامانده از نباتی به پنج هزار بیت بالغ می‌گردد که تقریبا نصف آن فارسی و نصف دیگر ترکی است. اشعار نباتی در جمهوری آذربایجان و قفقاز و ترکیه و ایران طرفداران بسیاری دارد. در زندگی و طرز تفکر او نشیب‌ و فرازهای زیادی دیده می‌شود. او گاهی صوفی و درویش، گاه رند و خراباتی و گاه عارف و عاشق، گاه مسلمان و گاه کافر می‌باشد.

از عرش خدا بلندتر چیزی نیست
بالاتر ازو اگر بود جای علی است

و یا

در درگه خلق بندگی مارا کشت
از بهر دو نان دوندگی مارا کشت
گه منّت روزگار گه منّت خلق
ای مرگ بیا که زندگی مارا کشت

آنگونه که محمدعلی تربیت می‌نویسد نباتی متتبع از اشعار حافظ شیرازی است و بیشتر به جنس تجنیس طالب بوده شعرهای ترکی مطابق نغمات کردی، کرمی، قارا کهری، گرایلی بسیار گفته‌ است.

دیگر از آثار نباتی منظومه‌ای است به نام (عین العشق) که بنا به نوشته مشار به سال ۱۳۳۲ در لاهور به طبع رسیده‌ است.

دیوان اشعارش به سال ۱۲۷۴ در تبریز چاپ سنگی و در دهم اردیبهشت ۱۳۴۵ به خط نستعلیق (یوسف مشکین قلم) به اهتمام مدیر کتاب فروشی ادبیه تهران در ۲۶۶ صفحه ۱۶ سطری چاپ افست شده‌ است و شامل بحر طویل و غزل و قصیده و مخمس و رباعی و مستزاد و ساقی‌نامه و اشعاری به ترکی آذربایجانی است.

تخلص او در اشعارش نباتی، خان چوبانی، مجنون و مجنون‌شاه می‌باشد.



آرامگاه

وی پس از حدود هفتاد سال عمر، در ۱۲۶۲ قمری درگذشت. در خصوص آرامگاه نباتی در یک بلندی مشرف به روستای اشتبین و رودخانه ارس از اظهارات اهالی روستا چنین بر می‌آید که نباتی همیشه در یک نقطه‌ای از بلندی کوه می‌نشسته و به روستا و زادگاه خود و رودخانه ارس و جاده‌ای که اهالی و دختران جوان در آن تردد داشتند نگاه می‌کرده و اکثر شعرهای خود را در آن نقطه آفریده و و با صدای دل نشین به آواز خواندن می‌پرداخته که بعد از درگذشت وی، اهالی بنا به علاقه وافر نباتی به آن محل خاص، وی را در همان نقطه دفن کرده‌اند.

توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان شرقی (تبریز) و عده‌ای از ادب‌دوستان کنگره بزرگداشت این شاعر و عارف در شهریورماه سال ۱۳۷۲ شمسی در شهر کلیبر مرکز قره‌داغ برگزار گردید.

نمونه‌ای از اشعار

اشعار فارسی

عمر چون همدم مرگ است چه هشتاد چه بیست

خوشدل آن کس که در این میکده آزاد بزیست

ای نباتی بنگر این گهر از مخزن کیست

گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست

گفت حافظ گله‌ای از شب یلدا می‌کرد

اشعار ترکی

گؤره سن من نییه یارب بئله نالان اولدوم؟

غلط ائتـدیم کی سنه واله و حئیران اولدوم.

اودا یاخدین من بیچاره نی پروانه کیمی،

آجیغینگلدی مگر عاشیق انسان اولدوم؟

سود و سرمایه می‌مجموع ألیمدن آلدین

نییه کیم زاهید اولوب مسجده دربان اولدوم!


کوسموشم

جانا اود ووردوم اؤزوم، پروانه لردن کوسموشم

تا کی مجنون اولموشام، دیوانه لردن کوسموشم

بیر غلط سؤزدور کی دئیرلر گنج اولور ویرانه ده

گنج یوخ، ویرانه چوخ، ویرانه لردن کوسموشم

حاصیلیم اولدو تجرددن ندامت گوشه سی

ایندی او باش آغریدان افسانه لردن کوسموشم

من ائشیتدیم، او گولون مئیخانه لردی منزیلی

اصلی یوخ گؤردوم گلیب مئیخانه لر دن کوسموشم

خانیمانیمدان منی سالدی نباتی دربه در

عقله باخ مجنون کیمی بیگانه لردن کوسموشم

ائیله مستم

ائیله مستم بیلمزم کیم، مئی نه دیر، مینا ندیر!

گول ندیر، بولبول ندیر، سونبول ندیر، صحرا ندیر!

اود توتوب جانیم سراسر یاندی، اما بیلمدیم

دیل ندیر، دیلبر ندیر، باشیمدا بو سئودا ندیر؟

بیلمدیم عمرومده هئچ بیر کفر و ایمان هانسی دیر،

احمد محمود کیمدیر، موسی و عیسی ندیر؟

شاهباز اؤوج وحدت، واحد و حی و قدیم،

خالیق ارض و سما اوْل فرد و بی‌همتا ندیر؟

صدر ائیوان جلالت، شمع بزم کاینات،

آفتاب عرش عزت "لافتا ایللا" ندیر!

طورحاتی قوی کناره، رقصه گل دیوانه وار،

گل، خرابات ایچره گؤر بو شوریش و غووغا ندیر!

دورد صافی گؤزله مک واختی دئییل، ساقی، آمان!

شیشه وئر، پئیمانه وئر، ساغر ندیر، صهبا ندیر!

دور، گؤزون قوربانییام، مستانه گل، ریندانه وئر،

چوخ دئمه جمشیددن، اسگندر و دارا ندیر!

لؤوحش لله، کیمدی بیلمم، عشق دیوانین یازان،

عاشیق و معشوق کیم دیر، وامیق و عذرا ندیر!

شاهید خلوت نیشینیم ائتدی روخسارین عیان،

عاشیق دیوانه، گل گؤر ظاهر و ایخفا ندیر!

یئتدی عمرون آخیره، سن بیر، نباتی، بیلمدین،

کیمدی بو گؤزدن باخان، یا دیلده بو گویا ندیر؟

منبع:http://fa.wikipedia.org/wiki/