یکان سعدی

 

درسفری که جمعی از نویسندگان به منطقه ی یکانات داشتند از مکان های متعددی از یکانات از جمله خانه بازمانده از سه دلاور دوره ی مشروطیت( قوچعلی خان ، بخشعلی خان و شیرعلی خان)بازدید نمودند.در این بازدید اهالی یکان سعدی از جمله بچه های روستا با این نویسندگان همراه شدند.مراتب سپاس با درج این عکس به عمل می آید.

مصاحبه آقای علی آرغین روز نامه نگار وطنز پرداز آذربایجان با مؤلف چندین اثر،آقای فرهاد جوادی یکان سعد

 

 

* آقای جوادی ، ضمن تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار این جانب قرار داده اید ، برای شروع ؛ لطفاً مختصری از بیوگرافی ، سطح تحصیلات و سوابق اشتغال خود را بفرمایید .

من زاده و بزرگ شده ی اورمیه هستم . در تاریخ دوازدهم شهریور ماه 1341 در کارخانه قند اورمیه ، در کیلومتر 20 جاده ی اورمیه – سلماس ، با نام فعلی شهر نوشین معروف است ؛ در یک خانه ی محقر کاه گلی ، واقع در کوچه ای پشت مغازه های بازار کارخانه قند معروف به « مچید کوچه سی » ، به دنیا آمده ام . منتهی تاریخ تولد و صدور شناسنامه بعد از شش هفت ماه تأخیر تنظیم گردیده است .

سه چهار سال بیشتر نداشتم که به علت استخدام رسمی بودن پدرم در کارخانه ، از آن خانه ی کاه گلی به منازل دولتی و سازمانی کارخانه قند نقل مکان نمودیم ، تا سال 1367 ؛ که پدرم بازنشسته شد و سپس به خود شهر ( اورمیه ) آمدیم .

من با اینکه بزرگ شده ی اورمیه هستم ، از بدو تولد تاکنون نیز در اورمیه زندگی کرده ام ؛ ولی اصلیت و تبار من به زادگاه پدرم یعنی منطقه ی یکان واقع در بین جلفا – مرند – خوی می رسد . در حقیقت یک یکانی زاده ام . روستای زادگاه و زندگی پدرم ، روستای یکان سعدی ، از توابع یامچی مرند می باشد . این روستا ، زادگاه و مدفن آبا و اجداد پدری من است . هنوز هم آرامگاه پدر بزرگ و دو مادر بزرگ من در این روستاست . دو مادر بزرگ داشتم که یکی از همان روستای یکان سعدی بوده و دیگری از روستای یکان کهریز .

 

ادامه نوشته

كرم(قاچاق كرم) و علي حسين بيگ اصل كندي

 

 

قاچاق كرم در قفقاز روسيه عليه امپراطور و ظلم و ستم قيام نموده بود در نتيجه ي اين قيام فراري شده و در قفقاز و ايران زندگي مي كرد.اين مبارز چندين بار از منطقه ي يكانات گذر نموده بود. روزي اين شخص همراه با دار و دسته اش از روستاي اصل كند مي گذشت كه يكي دو نفر از يارانش به جاليزاري در نزديك روستا وارد شده و چندين هندوانه و خربزه را كنده و قسمتي از جاليزار را از بين مي برند.دراين اثنا نگهبان جاليزار كه سيما نام داشت، از خراب نمودن جاليزارش ناراحت شده و اعتراض مي كند. گويا خواهر زاده ي كرم عصباني شده او را به ضرب گلوله مي كُشد.اين خبر به علي حسين بيگ مي رسد وي تفنگش را بر داشته و سوار بر اسب ، خودش را به جايي به نام جارداش (كوهي است صخره اي) رسانيده و در بالاي همين جارداش كمين مي كند.موقعي كه كرم به اين محل مي رسدبا صداي بلند كرم را از حركت باز مي دارد. كرم غافلگيرشده و اسبش را نگه مي دارد علي حسين بيگ با صداي بلند مي گويد:اي كرم تو از قزوين و تبريز جولان داده و به اين محل رسيده اي و تا به حال كسي حريفت نشده است. اكنون تفنگت را از دستت خواهم گرفت و مردي و شجاعت را به تو خواهم آموخت كه مبادا خيال ديگري بر سرت بزند .براي اين كه كرم بداند حريفش كيست اولين گلوله را بر نعل اسبش زده و با شليك شدن گلوله نعل اسب در هوا به چرخش در مي آيد. دوباره علي حسين بيگ فريادكنان ركاب اسب كرم را نشانه مي رود در اين هنگام ركاب از زين اسب جداشده به زمين مي افتد.در سومين شليك، سر كرم از بي كلاه مي ماند.

كرم با مشاهده ي اين دليري رنگ رخسارش عوض مي شود و دستس را به نشانه تسليم بالا مي برد و مي گويد: اي علي حسين بيگ احسنت به تو تا حالا كسي يارايي مقابله با من را نداشت. با امان خواهي كرم، علي حسين بيگ مي گويد: تفنگت را برداشته و از اين ديار دور شو چونكه از مردي و دلاوري تو آگاهم .

بعد از اين ماجرا كرم به هر جا مي رسيد از مردي و دليري و شجاعت علي حسين بيگ تعريف مي كرد. در اين باره نغمه ها و تصنيف هايي سروده شد و بر سر زبان ها افتاد.اين تصنيف ها را كه خوانندگان(آشيق ها) با ساز مي خواندند توسط نويسنده ي چيره دست يكاني شادروان دكتر مير هدايت حصاري گردآوري شده كه عين تصنيف ها در پايين آورده شده است:

گلين بير تعريف ائيله ييم

گؤر نئجه اوغلاندي كرم

وئرانا قويدو روسئتي

ائيله دي دؤوراني كرم!

گلين بير تعريف ائيله ييم

گؤر نئجه اوغلاندي كرم

وئرانا قويدو روسئتي

ائيله دي دؤوراني كرم!

 

كرم خان مئشه ده دوروب

اوخونو كاكانا قويوب

"نيقالاي"ينپؤستون ووروب

گؤر نئجه آسلاندي كرم!

 

آلاسيندان، بالاسيندان

حاق ساخلاسين بلاسيندان

"داش ماكو"نون قالاسيندان

گؤردو تيمورخاني كرم!

 

كرم بوغلاريني بوردو

آتليلار صف چكدي دوردو

"حمزيان"دا كيشي گؤردو

علممد سلطاني كرم!

 

اوردان اندي خوي قالايا

سر ياغيب دوشدو بلايا

خبر وئرديلر والي_ يا

كسيب خياباني كرم!

 

كرمين بويو بسته دي

آتليلار دسته- دسته دي

اُو حئيني والي ايسته دي

گؤردو قول سيستاني كرم!

 

كرم خان اُورادان كئچدي

آغ ايلن قاراني سئچدي

"وشله"ده دوردو چاي ايچدي

گؤردو غلام خاني كرم!

 

كرم كي واردي ائللرده

اسمي دئييلدي ديللرده

علي حسين بيگ يئكه ن لرده

اؤلدوردو سيماني كرم!

 

يئكه نين آلتيندا چار داش

ديده لر توكدو قانلي ياش

كرم گل بوردان هارا قاچ؟

گليبدور ايمانه كرم!

 

كرم خان اُرداندا كئچدي

"صوفيان "دا قفه ده دوشدو

چكدي قمه سيني بيچدي

اؤلدوردو زال خاني كرم!

 

كرم خان اورادان قالخدي

آتليلار دالينجا آخدي

دؤندو "ذره بين" له باخدي

گؤردو شوكور خاني كرم!

 

كرم خان گئتدي هايانا

آختاريرلار يانا- يانا

خبري گئتدي تهرانا

گؤر ظلم! سلطاني كرم!

 

توفنگين آلدي دستينه

سيغيندي علي دوستونا

چيخدي ايرانين اوستونه

باخدي "ايروانه" كرم!

 

كرم سؤزون سؤيلر خانا

صدقيني باغلار قرآنا

خبر يئتدي شوكور خانا

كئچيبدير ايرانه كرم!

مربوط به هفتاد سال پیش

 

نمونه هایی از دفتر حساب و خط به خصوص شادروان میرزا عباس محمدزاده همتی که حساب مانده ی مشتریان خود را در قهوه خانه می نوشت. این نمونه مربوط به سال های 1322و 1323 شمسی می باشد.ایشان از شاگردان مکتب نوریه بود که توسط مبارز دوران مشروطیت میرزا نوراله خان یکانی تاسیس شده بود.مرحوم میرزا عباس همتی پس از تلمذ در این مکتب ،خودش در سال 1312 مکتبی در یکان علیا دایر کردو به تعلم بچه های روستا پرداخت. بعد ها قهوه خانه ای را که به نام قهوه خانه ی کربلایی معصوم نام داشت باز کرد و از این طریق امرار معاش می نمود.این زنده یاد خط بسیار زیبایی داشت که دست نوشته های ایشان هر بیننده ای را متعجب می کند .رحمت خدا بر این مرد خفته در خاک باد.

 

روستای مغولو (میغیللی)

 

 

از سمت چپ: آقایان احمد امامی - امراه یکانی مطلق و فرزند امراه

روستای مغولو یکی از روستاهای دهستان یکانات می باشداین روستا در پایین کوه قرار گرفته و ارتفاع آن از سطح دریا 1400 متر می باشد.مغولو  از شمال غربی به  روستای شامقلی واز طرف جنوب به یکان و از مشرق به اسکی کند( اصل کند) واز طرف مغرب به مزارع یکان و شامقلی مربوط می شود.متاسفانه حالا این روستا به جز چند تن که دوباره برای کشاورزی در ماه های بهار و تابستان می آیند خالی از سکنه می باشد.

به گفته امراه یکانی مطلق که برای آبیاری مزارع خود به این روستا آمده بود ، این روستا نزدیک به 60 خانوار بود که کوچ خانوارها از سال 54 شروع و آخرین نفر در سال 1368 به ارومیه کوچ نمود و به این ترتیب این روستا خالی از سکنه گردید. خانواده های امامی ، صالحی ، یکانی مطلق ، ولی زاده و کرمی از ساکنان این روستا محسوب می شدند که همگی به شهرهایی مانند سلماس ، ارومیه ، مرند و ...رحل اقامت افکندند.به گفته ی وی کرمی ها از روستایی که در نزدیکی پلنگی یا پلنگور قرار داشت ، به علت هجوم عقرب ها به این روستا آمده و ساکن شدند.

در این روستا قناتی به نام محمد ولی سلطان وجود دارد که مقدار آب دهی آن تقریبا 12 لیتر در ثانیه است که ایجاد این قنات توسط مرحوم محمد ولی سلطان صورت گرفته است. آقای امراه که قبلا از اعضای شورای اسلامی ده بود در باره حفر چاه های این قنات که تقریبا بیست حلقه چاه بود  به نقل از ابا و اجداد خود می گفت که محمد ولی سلطان آهنگرانی را جهت درست کردن و تیز نمودن کلنک ها به این روستا آورده بود که دایم به این کار مشغول بودند.

به گفته این شخص ، روستاهای مفولو و شامقلی را اهالی اصل کند احداث نموده و در آن ساکن شده اند.مؤید این سخن احمد امامی است که به کار کشاورزی در این روستا مشغول است. احمد امامی می گفت که از هم نامم مرحوم کربلایی احمد چنین نقل شده است که در مکان فعلی روستا خار می رویید که من از اصل کند برای تهیه خار به این جا می آمدم که بعد ها روستایی به نام مغولو شکل گرفت.

یئنگیجگه یارانمیش

 

یئنگیجه یارانمیش یکانات
ینگجه یارانمیش یکی از روستاهای دهستان یکانات می باشد که در شرق روستای یکان کهریز تقریبا به فاصله ی 6کیلومتر قرار گرفته است. در این روستا چند ین خانه به چشم می خورد که ساکنان آن خانه ها عده ای از یکان کهریزی ها هستند که به کار دامپروری مشغول هستند. ساکنان قبلی این روستا دو طایفه ی سیدی ها و رضوی ها بودند که تقریبا نزدیک به سی سال پیش این روستا را به مقصد خوی و جلفا ترک کردند.اخیرا یکی از اهالی این روستا به نام احمد رضوی به این روستا برگشته و به کار کشاورزی مشغول است.در این روستا قناتی نیز وجود دارد که آب مورد نیاز احشام و ساکنان را تامین می کند .چنان که می گویند در زمان قدیم شکارچیان از شهرهای مختلف به کوه های این روستا جهت شکارسرازیر می شدند.در شرق این روستا یک سنگ طبیعی به ارتفاع 16 متر وجود دارد که یکی از جاذبه های گردشگری محسوب شده ، به طوری که مظفرالدین شاه به کرات برای شکار به این مکان آمده است.

شهید والا مقام میر علی اکبر رضوی فرزند مرحوم میر سلیمان از اهالی این روستا بوده که در سال 1364 به درجه رفیع شهادت نایل گشته و در وطن در بستر خاک آرمیده است.

روستای مولو

 

 

 

روستای مولی(مولو)درناحیه ای کوهستانی دربخش یکانات از توابع شهرستان مرند واقع شده وتابع دهستان یکانات بوده والان در تقسیمات کشوری جزو دهستان هرزندات غربی بخش مرکزی شهرستان می باشد. به خاطر ویژگی کوهستانی بودنش ،دارای طبیعتی بسیار زیبا و فوق العاده جذاب می باشد ومورد اقبال مردم منطقه است و مخصوصا در فصل بهار به ویژه در اردیبهشت ماه مردم از بیشتر روستاهای همجوار وشهرستان مرند وگرگروعلمدارومناطق دیگر به این روستا می آیندتا هم از طبیعت بکر کوهستانیش لذت ببرند وهم به جمع آوری انواع سبزی های کوهی وریواس بپردازند . بی شک یکی از مهمترین اهداف گردشگران ومیهمانان این روستا کوه پیمایی است وقله های زیادی در اینجا وجود دارد که علاقمندان به کوه پیمایی رابه خود جلب وجذب می نماید یکی ازاین کوه ها وقله ها دوون داغی(دیوان داغی) است که سومین قله مرتفع منطقه بعد از میشو و کمکی(کیامکی) می باشد وطبیعت بسیار زیبا ودلفریبی داشته واز پوشش گیاهی خوب ومناسبی برخوردار است .وجود چشمه ای که آب بسیار گوارا یی دارد خستگی را ازتن و جان کوه نوردان دوون داغی می زداید . از دیگر جاذبه ها و زیبا یی های طبیعی این روستا وجود حیات وحش متنوع در آن می باشد و از آنجا که این ناحیه در محدوده ی منطقه ی حفاظت شده قرار دارد گونه هایی از آهووکبک و... به وفور دیده می شود.البته با تاسف فراوان با وجود محافظتها و علی رغم گشت زنی شکار بانان ومحیط بانان هنوز هم در این منطقه شکارآهو وکبک ادامه دارد. کریش یکی از بهترین و محبوب ترین سبزی های کوهی مولی است که به شکل های مختلف مثل آش،بورانی، سبزی پلو،خیتاب و ... مورد استفاده قرار می گیرد و طرفداران پرو پا قرص فراوانی دارد. گفتنی است که اهالی این روستا به زندگی شهری رو آوردند به طوری که تا اواخر دهه60 به غیر از یک خانواد(خانواده مرحوم سلطان کریمی) همه اهالی آنجا را ترک کردند و فعلا به ترتیب اکثریت در شهرهای هادی شهر/مرند/اورمیه وتیریز ساکن هستند. این روستا متشکل از 4 طایفه کریمی، قلیزاده، علیزاده، احمدی و..بود که بیشترین اهالی این روستا راطایفه کریمی تشکیل می داد.

اسکی کند(اصل کند)

 

روستای اصل کند به گفته ی پیر مردان منطقه ی یکانات قدیمی ترین روستای دهستان یکانات می باشدبه همین دلیل به این روستا اسکی کند (روستای قدیمی) می گویند.

قاچاق کرم در حوالی این روستا با علی حسین بیگ که از اهالی این روستا بود درگیر شده و سرانجام از وی امان خواسته است.(برای آگاهی از این ماجرا رجوع کنید به آذربایجان فولکلورو اثر زنده یاد دکتر میر هدایت حصاری)

دکتر میر هدایت حصاری در بندی از شعرش به این موضوع اشاره کرده است:

قاچاق کرم گئچدی بوردان بیر زمان

باش اگدی بویئرده،دئدی الامان

ایگیتلر یوردو دور بویئر بی گمان

مرد اوغول  آختارسان یکانات دادیر

***************

بوردان باش قالدیریب نوراله خانین
شیرعلی، قوچعلی ، بخشعلی خانین
اونودولماز یاددان اول هادی خانین
                                                  "کرم " سنده آلدی امان یئکانات
                                                   شیرین جانیم سنه قوربان یئکانات

                                                                                     (خانلار)

 تصاویری از روستای اسکیکند(اصل کند) و اهالی مهمان نواز این روستا

برگي از فرهنگ يكان سعدي

یکان سعدی یکی از روستاهای منطقه ی یکانات شهرستان مرند است که نام خود را در دوره ی مشروطیت ،با مبارزات مسلحانه و ضد استبدادی شجاع مردان این روستا چون بخشعلی خان و قوچعلی خان برای همیشه در تاریخ جاودانه ساخت. به دنبال این گونه  مبارزات ،اقدامات فرهنگی هم توسط سیدی بزرگوار ،به نام سید اللهویردی موسوی به چشم می خورد..

این سید درآن زمان كه شخصي روشنفکر و دور اندیش بود  برای اعتلای فرهنگ این روستا و نابودی ظلمت و گمراهی، چراغی را برافروخت تا آینده ا ی روشن را برای زادگاهش به ارمغان آورَد.

اقدام مهم این شخص، تاسیس مدرسه ای بود که معلمي از شهرستان خوي بنام  آقای میرزا لطیف را با پشتيباني مالي خويش مسئول آموزش و تعليم بچه هاي اين قريه نموده بود.(لازم به ذکر است که  درسال 1296پنج باب دبستان در روستاهای یکان کهریز، یکان علیا، چایکسن، یئنگجه ی کرد و روستاي يكانسعدي توسط میرزا نورالله خان یکانی افتتاح شده بود که به دلیل مخالفت وي با دولت وقت و زندانی شدن، بدون پشتیبان ماند وچند سالی دوام نیاورد.)


ادامه نوشته

یکان علیا

- يكان عليا

یکان علیا بعد از یکان کهریزيكي از بزرگترين روستاهاي دهستان يكانات مي باشد. اين روستا از شمال به ارتفاعات 6000 متري ينگجه سادات، از غرب به يكان كهريز، از شمال شرقي به مركيد خرابه و از جنوب به ارتفاعات 5591 متري محدود مي شود.

مردم این روستادر طول تاریخ انسان های سخت کوش ، زرنگ وشجاعی هستند که به علت استعداد بالا در کمترین مدت در شغل های مورد نظر خود درخشیده اند.شادروان هادی خان در فتح خوی در دوران مشروطیت همراه با نوراله خان نقش به سزایی داشت .می توان گفت نقش این روستا در انقلاب مشروطیت وانقلاب اسلامی چشمگیر است.

مردم این روستا به علت در آمد کم وکمبود آب به شهر های مختلف ایران از جمله تهران،تبریز،مرند،خوی به ویژه به ارومیه و حتی خارج از کشور مهاجرت کرده اند به طوری که بیش از 2500خانوار یکان علیایی در ارومیه زندگی می کنند. وکسانی که در یکان علیا زندگی می کنند به شغل های مثل : دامپروری ، کشاورزی ، قالیبافی وزنبور داری مشغول اند وعده ای نیز در ادارات دولتی مشغول به انجام وظیفه می باشند .

ادامه نوشته

روستای شامقلی علیا

روستای شامقلی علیا

روستای شامقلی علیا از شمال به شامقلی سفلی واز جنوب به شرقی به مغولو واز مشرق به اصل کند وار طرف مغرب به ملک یکان کهریز مربوط می شود.آب آشامیدنی این روستا از قنات تامین می شد ولی آب این قنات کم بوده که به هین دلیل موقعیت مناسب برای کشاورزی ندارد.البته جلگه و زمین های این روستا مستعد کشاورزی ولی از نظر آب فقیر است.این روستا قبلا حدود پنجاه وسه خانوار بوده که هم اکنون بدون سکنه مانده واهالی آن به شهرهای مختلف ایران از جمله شیراز ،ارومیه،خوی،سلماس و...مهاجرت کرده اند دلیل این امر هم شاید بی آبی این روستا بوده باشد.



ادامه نوشته

روستای مغولو

روستای مغولو


روستای مغولو از توابع دهستان یکانات محسوب می شود.این روستا از شمال غربی به شامقلی ،از طرف جنوب به یکان کهریز واز مشرق به روستای اصل کند واز طرف مغرب به مزارع یکان کهریز مربوط می شود.این روستا قبلا حدود پنجاه خانوار بود که همه ی اهالی آن بنا به دلایلی  به شهرهایی مثل خوی،سلماس،ارومیه و...نقل مکان کردند.این روستا لوله کشی شده بود که آب آن توسط منبعی که در کنار روستا تعبیه شده بود تامین می شد البته قناتی هم در این روستا وجود داشت که آب قابل توجهی از آن بیرون می ریخت که اکنون نیز همان مقدار آب قبلی از آن بیرون می ریزد.در این روستا قبل از مهاجرت اهالی ،امکان تحصیل تا پایان ابتدایی وجود داشت .دانش آموزان این روستا بعداز پایان ابتدایی ،در یکان کهریز و یا در شهر های دیگر مشغول به تحصیل می شدند.

ادامه نوشته

روستای یکان سعدی


یکان سعدی یکی ازروستاهای یکانات محسوب میشودکه در دامنه ی کوهی قرار گرفته است.این روستا از شمال به قره بولاغ وقوچعلی کهریزی واز جنوب به اصل کند واز مشرق به چای کسن واز مغرب به راه بین المللی مربوط می شود.این روستا از دهات نسبتا بزرگ یکانات است که مردم آن در کارهای کشاورزی ودامداری فعالیت می کنند.عده زیادی از مردم آن به پیمانکاری و آسفالت کاری در شهرهای مختلف ایران از جمله مرند،ارومیه ،خوی،شیرازو... مشغول اند.

ادامه نوشته

مختصری از زندگی نامه سه دلاورمردیکان سعدی


مختصری از زندگی نامه ی این سه برادریکان سعدی:

 

اين سه برادر آزاديخواه در روستاي يكان سدي (سعدي) يامچي متولد شده اند. آنان در نهضت مشروطه بسيار كوشيده و معروفيت زيادي كسب نموده اند.

آنها اول بار محافظت و قره سوراني جاده ها را از طرف اقبال السلطنه عهده دار بودند؛ ولي در نتيجة روشنگريهاي ميرزا نورالله يكاني به جرگه آزاديخواهان و مشروطه طلبان پيوستند. اين سه برادر به همراه نورالله خان وبه سرکردگی قوچعلی خان توانستند خوی را فتح کنند    و قوچعلي خان مدتي به عنوان حاكم خوي امور شهر را سر و سامان  داد. (6 ذي الحجه 1326 قمري)

در 1330 قمري، زير فشار روسيه تزاري، قوچعلي خان و بخشعلي خان به شهر بتليس تركيه تبعيد مي شوند ولي پس از مدتي فرار كرده و به ايران بر مي گردند و مبارزه را ادامه مي دهند.

اين سه برادر آزاديخواه هر كدام به طرز ناجوانمردانه اي به قتل مي رسند. برادر كوچكتر( شيرعلي خان )همراه مادرش به خانه دايي خود در روستاي مراكند خوي پناه مي برد؛ ولي    اقبال السلطنه دستور قتل او را صادر مي كند؛ در نتيجه شيرعلي خان    توسط علی خان ماكويی به قتل مي رسد. قوچعلي خان توسط ياران دروغين خود در اوشنويه كردستان به قتل مي رسد

* شهادت بخشعلي خان :

اما داستان مرگ بخشعلي خان از همه حزن انگيزتز است. خانه او توسط قواي تزاري ويران و خود تحت تعقيب بود. به اجبار به اسماعيل سيمتيقو پناه مي برد؛ ولي افراد سميتقو كرد ناجوانمردانه شب هنگام او را دستگير و به نيروهاي روس تحويل مي دهند. آنها بخشعلي خان را به خوي برده و پس از چند روز، او را به دار مي كشند. نقل مي كنند زمانيكه او را به پاي دار   مي بردند، خطاب به روس ها مي گويد :

 «سيمتيقو مرا ناجوانمردانه در خانه خود دستگير و به شما تحويل داده است شما مرا آزاد كنيد و اسب و تفنگم را به من بدهيد. سميتقو و تمام ايل او به طرفم هجوم آورند .اگر بتوانند مرا بگيرند؛ آنوقت لايق كشتن من خواهيد بود»!

و اين چنين فرزند ديگر از فرزندان رشيدروستای یکانسعدی  با افتخاردرراه وطن به شهادت رسیدندونام خود

وروستای خودشان راسربلندکردند.برای شادی ای سه برادرودیگریارانش صلوات بفریتید.

منبع:yekasd.blokfa.com

میر صفر سالاری استادیمیزدان  بیرنمونه شعر

یاغیش اولا بوران اولا قار اولا

شاختا وورموش پوتاق لارا بار اولا

الده ن دوشه ن سینان تئللی تار اولا

وطنیم سن یئنه گؤزل یکانات

سن سن منه بو دنیادا قؤل قانات

 

سنده دوغولموشام سنده بؤی آتدیم

سنده حیات لذتینی من تاپدیم

سنه وطن دئییب هر نه یه چاتدیم

     وطنیم سن یئنه گؤزل یکانات

سن سن منه بو دنیادا قؤل قانات


 
ادامه نوشته

میرحسینقلی ریاحی فر دن بیر گؤزل شعر

یئکنات

آي ايشيغي تورپاغيمي اؤپنده

ائليميزين چیراغیدیر یئکنات

قارا شاختا ايله قيشدا ووروشان

آل گونشين یاراغیدیر یئکنات

اوغوزلارا مسكن اولوب بو تورپاق

كؤزو ساخلار كول آلتيندا بو اوجاق

ياشيل سروه ياراشيق دير بو بوداق

قيزيل­دفتر واراغيدیر یئکنات

بير آغاجدير كؤكلو بولدور بوداغي

ادامه نوشته

مناظره شادروانان سید محرم یکان کهریزی وفاطمه بگیم آفتابی

 

گویندروزی شادروان سید محرم یکان کهریزی به مرحوم کربلایی حیدر صفری که هر دو از اهالی یکان کهریز بودندبه کربلایی حیدر که گهگاهی قصابی می کرد چند کیلو گوشت سفارش می دهد.در همان روز مرحوم مشهد سیفعلی فرزندکربلایی حیدر گوسفند لاغری را از میان گله ی گوسفندان برای کشتن و فروختن گوشتش آورده بود.بعداز کشتن گوسفند   بنا به سفارش سید محرم چند کیلو گوشت همان گوسفند رابه خانه ایشان می فرستد.سید محرم گوشت را برای کباب آماده کرده و جهت پخت به روی منقل می گذارد.ولی گوشت کف کرده و ذغال های گداخته را خاموش می کند.چون گوشت گوسفند لاغر برای کباب کردن مناسب نمی باشد. خلاصه  سید محرم که ذوق شعری داشت  کسی  را به خانه کربلایی حیدر می فرستدوازهمسر او،خانم فاطمه بگیم آفتابی که او نیز علی رغم بی سواد بودنش طبع شعری داشت جهت نشان دادن گوشت وجواب دادن به شعر هایش به خانه اش دعوت می کند . این دو شاعر بی سوادفی البداهه مناظره می کنندکه عین  سؤال و جواب ایشان چنین است.البته این اشعار زیبا و شنیدنی مربوط به هفتاد یا هشتاد سال پیش است.



ادامه نوشته

نمونه اي ازاشعارشادروان میرمسعودصفری (یئکنلی)

 

افتخار يكانات

از آسمان ادب گوي،از اشتهار يكانات               و از كواكب رخشان        زشاهكار يكانات

ستارگان نمايان در آن به چشم ببيني                  فضاي علم و ادب شد در انحصار يكانات

توان رشد و نما را بيازماي در آنجا                   هزار نكته بچينی  زشاخسار يكانات

ادامه نوشته

یکانیان و قاچاق کرم

یكانيان و قاچاق كرم

مهدي بامداد در كتاب تاريخ رجال ايران، پنج صفحه به قاچاق كرم اختصاص داده و در ابتداي بحث مربوط به كرم مي­نويسد: كرم از اهالي آبادي قيراخ كسمه از ايالت گنجه بخش قزاق پسر اسكندر پسر زال است و اعقاب و بستگان او در ايران به خاطر نام زال، كلمة زالتاش را براي خود نام خانوادگي انتخاب كرده­اند. (بامداد،1347، جلد سوم: ص 163) كرم نيز در كتاب خاطرات­اش، خود را چنين معرفي مي­كند:« كرم پسر اسكندر، نوادة [نوة] ملا زال است. ملا زال از سكنة چرس[چورس] واقعه[واقع] در نواحي خوي است اوقاتي كه بلاد قفقاز واگذار به دولت روس شد، ملا زال از چرس[چورس] به قفقاز رفته ... »(قاچاق كرم،ص33)

 

ادامه نوشته

یکانات باره سینده بیر شعر(میرهدایت حصاری)

یکانات محالی


بهار فصلی داغلار لاله آچاندا


گول سونبول آختارسان یکانات دادیر


یال،یاماجلار آل یاشیلا باتاندا


سوسن گول آختارسان یکانات دادیر

تصویر میر هدایت حصاری/وبلاگ یکانات مرند/نعمت اله جعفری

رحمتلیک میرهدایت حصاری


 

ادامه نوشته

منطقه یکانات

 

 

یکانات منطقه وسیعی است که از شمال به علمدار،گرگر،ازشرق به هرزندات از جنوب و جنوب شرقی به منطقه مرند و از غرب با روستاهای خوی و ماکو همسایه است .این منطقه دارای کوه ها،قله ها و دره های چشم نوازی بوده که بلندترین قله آن در اصطلاح محلی "قالا داغی"نام داردکه در جنوب یکان علیا واقع شده است.در هنگام بارندگی،سیل از آن سرازیر شده ودر نهایت به دشت یکانات منتهی می شود.

دشت یکانات که در اصطلاح محلی به آن  "میل دوزی"می گویندحداقل سی هزار هکتار زمین مزروعی قابل کشت دارد که بدون آب بوده که خوشبختانه اخیرا در مورد تامین آب این دشت اقداماتی از طرف دولت محترم صورت گرفته است.

یکانات از زمان قدیم به عنوان شکارگاه شناخته شده و اکنون هم شکارگاه ممنوعه به حساب می آید.مظفرالدین شاه به کرات به این منطقه جهت شکار آمده بود که اکنون هم مردم از آمدن وی به شکارصحبت می کنند.(سفر نامه خوی مظفرالدین شاه)در این منطقه محلی معروف به نام" چنلی بئل "وجود دارد که احتمال می رود مکان قهرمان معروف کوراوغلو بوده است.

یکانات مردمانی آزاده ،قهرمان وشجاعی هستند به طوری که درطول تاریخ ارباب به خود ندیده اندو این حاکی از روحیه ی آزاده خواهی و استقلال طلبی مردمان این منطقه است.

اهالی یکانات حقیقتا افرادی بسیار باهوش ،اقتصادی و متفکری هستندحتی کسانی که کوچ کرده اند در مدت زمان اندک به مقامات بسیار بزرگی دست یافته اند.

وطن پرستی در وجود یکانیان شعله ور است و دلبستگی خاصی به وطن خود دارندبه طوری که در اصطلاح محلی می گویند:"هر یئرده قازان سان یئکه ن ده یییه سن".علی رغم این دلبستگی یکانیان را در جای جای شهر های ایران و دنیا می توان دید.حتی افراد سالخورده از رفتنشان به پطرزبورگ صحبت می کنندبه طوری که در میان مردم یکانات مثلی وجود دارد که می گویند:اگر به پطرزبورگ هم بروی تو را پیدا می کنم یعنی از دستم نمی توانی در بروی.

درمنطقه ی یکانات در زمان آق قویونلو ها و تیموری هاوحتی در زمان صفویه جنگ های بسیاری رخ داده است به طوری که اسب سواران جنگجو و قهرمانان یکان معروف بوده اند.در زمان محمد شاه قاجار نیزاسب سواران جنگجوی یکان در جنگ هرات فعالانه شرکت نموده ودر فتح آنجا سهم بسیار بزرگی داشتند.

در زمان انقلاب مشروطه دلاورمردان زیادی از این خطه از جمله میرزانوراله یکانی ،قوچعلی خان وبخشعلی خان یکانی علیه استبداد زمان به پا خاسته اند.این سه دلاور در گشایش شهرهای خوی ،مرندوجلفاسهم بسیار بزرگی داشتندبه طوری که در کتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان و تاریخ مشروطه که به قلم نویسنده زبردست مرحوم احمد کسروی نوشته شده است، از دلاوری های آنان مفصل سخن رفته است.احمد کسروی در تاریخ مشروطه می نویسد:"یکانیان در پیشرفت کار مشروطه رنج بسیار بردند..."

یکانیان درزمان انقلاب اسلامی حامی رهبرعزیزشان بودندودر22بهمن سال 1357نیز شرکت داشتندبه طوری که در شهر خوی اولین کمیته را دایر نموده ودر شهر و راه های روستا امنیت ایجاد نمودندوحتی در تهران در فتح زندان اوین مسلحانه و فعالانه شرکت داشتند.

به گفته اهالی ،یکانات از 18یا 19 روستا تشکیل شده است اما با توجه به سند و مدارک رسمی 14یا 15 روستا را شامل می شودکه عبارت اند از:

یکان کهریز-یکان علیا-مغولو-شامقلوسفلی و علیا-یکان سعدی – مولی –چای کسن – اصلی کند – ینگجه یارانمیش – ینگجه سادات – نورآباد – مرکید خرابه – سیدلو – ینگجه کرد – امیر آباد

نویسنده :میر بهرام رستمی