نمونه ای از اشعار "خانم زهره حمزه لو"(یئکنلی)
لبریز از مهر و وفا در آشیان غربتم
قلب قفس جان می دهم بگذار قربانی شوم
در گلستان سبز دل ،جشنی به پا گشته بیا
تا با صلایت عازم این جشن مهمانی شوم
نمرود عشقم شد دلت ماندم به بندت چون خلیل
شکر خدا کز آتش خشمت گلستانی شوم
با تیر مژگانت بزن بر قبله گاه قلب من
بگذار با تو لحظه ای من عاشقی جانی شوم
سرمایه ام از زندگی افسون چشمان تو شد
دستی بر افشان تا که من آنسان که می دانی شوم
از کنج گلزار دلت طردم مکن ای آشنا
تا با تماشای رخت قدری گلستانی شوم
بگذار از باغ دلت گل خنده چینم با دلم
تا در بقای هستی ات جان بازم و فانی شوم
جسمم کجا جا مانده است ای روح سرگردان من
آیا روا داری چنین غرق پریشانی شوم
این شاعر خوش ذوق گزیده ی اشعاری داردکه به نام "صفای لحظه های دل"در سال 1385 به چاپ رسیده است.
+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 17:28 توسط میر بهرام رستمی
|
نام:میربهرام (خانلار)