به هر جا که افتاده ای در گذر

کند بهر یاری به سویت نظر

به هر جا غریبی ز موج ستم

بیفتد به دریا زند لب به هم

به بازار دنیا پرستان دون

که آن جا بدوشند دینار و خون

رساند پیامم به سویت صبا

در آنجا بجویی نشان مرا

من آن جا گذر می کنم گاه گاه

سراغ شما را بگیرم به آه

دعایم شود تحفه ی راهتان

فزونی شود شوکت و جاهتان

(ساکن اردبیل)